داستانهای کوتاه از دوران مدرسه

ساخت وبلاگ

 

 

 

 

 هم کلاسی

 

 

پاهایش را روی هم می گرداندوکنار من روی نیمکت .قوزکرده می نشیند ولی پاهایش را یک دم تکان می دهد.درس که شروع می شود .جامدادیش  را باز میکند وتمام مداد؛ خودکارهای سبزو سیاه وقرمز واتود پاک کن وخلاصه هر چی که ازدرون کیف اش است را روی میز می ریزدو شروع به نوشتن می کند وبا مدادش زیر تک تک کلمات کتاب خط می کشد . چند بار خواستم بهش بگم کارت را راحت کن وبالای صفحه ءکتابت بنویس این صفحه را کلمه به کلمه بخوانید..!

بعضی مواقع که به قول خودش ندانسته درسی را از قلم انداخته .ونتوانسته بخواند.وقت درس پرسیدن دایم سرفه می کند وخودش را به حال زار می گیرد چنانکه معلم پی به وضعش ببرد واصلا سراغ اسم او در دفتر نرود.

اواسط زنگ کلاس که می شود . آنقدر خمیازه می کشد که من شک می کنم این بی نوا حتما کمبود خواب دارد یا مرض خمیازه دارد .!

به نظر میرسد چشمان ریز ونا مشخص اش را در اطراف بینی کچ اش درون صورتش هل داده اند ولبان بدون لبه "که تنها به صورت یک خط در صورتش اش نمایاناست هیبت اورا می سازد .

بعضی مواقع مقنعه اش به طور فجیعی به کله اش کوبیده می ماند . چنانکه کله اش .تفاوتی با یک هندوانه گرد بدون بر جستگی و فرو رفتگی ندارد. با تمام این اوصاف او شاگرد اول.دومی کلاس است ومن اگر چشم نزنم خودم را از بین 40دانش آموز کلاس نفر 41 کلاس هستم.

 

پایان

 

آزاده  نادی

تاریخ تولد 1358

از نجف آباد

ایمیل:[email protected]

تلفن شخصی 09139307399

آدری نجف آبا د .بلوار بهارستان خ.شهید میرزا رضایی بن بست پلاک 44 کدپستی 

 

هنر عکاسی وفیلمسازی...
ما را در سایت هنر عکاسی وفیلمسازی دنبال می کنید

برچسب : داستانهای کوتاه از نویسندگان بزرگ,داستانهای کوتاه از کلیله و دمنه,داستانهای کوتاه از حضرت سلیمان, نویسنده : 5aakkaacczibaac بازدید : 245 تاريخ : چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت: 3:56