هنر عکاسی وفیلمسازی

متن مرتبط با «نمایشنامه من همسر خودم هستم» در سایت هنر عکاسی وفیلمسازی نوشته شده است

نمایشنامه من

  • دارای مقام سوم از جشنواره پرسش مهر   به نام خدا روستاها در انتظار... شب شده است وساعت اوایل یکشب زمستانی را نشان می دهد.همگی سوار ماشین هستیم تا برسیم به روستای علی آباد  سر سمنو پزون پسر عموی شوهرم ولی راه را گم کرده بودیم وخانه را میان کوچه های روستایی پیدا نمی کردیم. آدرس داده بود نانوایی را که رد کردید یک کوچه روبرویش هست که یک خانه نیمه ساخته دارد . ولی روستا پر بود از همین خانه های نیمه ساخته  ؛ والبته روستا هم سوت وکور تاریک بود.!وپیدا کردنش سخت . تا اینکه ایستادیم کنار پیاده رو یی وقرار شد شوهرم پیاده شود واز مغازه دار آدرس بپرسد .ماشین که ایستاد کمی آنطرفتر  یک محوطه کوچک شهر بازی دیده شد بچه ها با خوشحالی از ماشین پیاده شدند وقبل از اینکه بگذارند من حرفی از سرما ولباس وکلاه  ...بزنم به طرف وسایل بازی دویدند.دانیال دوید طرف سرسره دست زد  به میله های آهنین سرسره مثل اینکه برق او را گرفته باشد به عقب برگشت وسرسره آنقدر سرد ویخ بود که دانیال دیگر جرات نکرد به آن دست بزند و از رفتن به بالای آن منصرف شد. من همینطور که از پشت شیشه ماشین نگاه  می کردم دیدم که ایلیا پسر کوچکترم دوید ط,نمایشنامه منهای دو,نمایشنامه من همسر خودم هستم,نمایشنامه مناسب مدرسه ...ادامه مطلب

  • شعر من در مقام صلوات

  • شرکت در جشنواره شب شعر آه واشک اصفهان     مقام صلوات   صدازدم خدارا به رکوع گشته ام مطیع باذکر صلوات برمحمد وآل محمد     خاک برداشته ام از حرم شاه شهیدان سجده ای کرده به سمت قبلهء عشاق باذکر صلوات برمحمد وآل محمد     آتش زده ام تمام دانه های غمگین دلم را تابفرستم به محمد وآل محمد صلوات     ذکر هر شبم در دل تاریکی شب کناره ستاره های چشمک زن شب با ذکر صلوات برمحمد وال محمد     آب برداشته ام از لب حوض گام برداشته ام در پی بدرقه ء پدرم باذکر صلوات برمحمد وال محمد           غم بگسلد شب سحر شود آسمان شفق شود مه دوپاره گردد باذکر صلوات برمحمد وال محمد     تو بفرست دم به دم ذکری بلند گاه زیر لب ذکر صلوات بر محمد وال محمد         آزاده نادی هنرستان ساعی    ,شعر منكوش,شعر من,شعر ...ادامه مطلب

  • فیلمنامه های فروشی

  • اگر کسی قصد ساخت فیلمنامه ها را داره ابتدا تماس بگیره ممنون   به نام خدا       نیکی های زمین   سکانس 1 روز .داخلی .اداره محمد بر روی تیتراژ صدای محمد : شعر سپید من آسمان مال من است چون تو را دارم ودنیا بی تو هیچ است ای آسمان زندگی ام ای محبت ای لبخند خدا در زمین ای نجوای باران در گوش ناودان ای سکوت ای همه هستی زمین بخوان که صبح با طلوع خورشید توست که می تاباند ای نیکی های زمین به یک جا بپا خیزید تا دنیا را با مهر تان بی همتا  کنیم ..سکوت  ...... فید سفید (صدای محمدبر روی تصاویر ): خوب  بود ...آره می دونم گفتی خوب بود ولی یک بار دیگه بگو وقتی می گی خوب .......باشه میام زیر بارون  با هم می ریم بیرون ... باشه .... می ریم خرید .... آخه بی انصاف توی این ....باشه چرا داد می زنی با خنده ...... میام قول می دهم....) ساعت بر روی دیوار ساعت یک ربع به 2 را نشان می دهد . محمد در کنار پنجره ایستاده است وبا گوشی در حال صحبت کردن است.وبه پنجره نگاه می کند.. باران شدیدی در حال باریدن است.در اتاق باز می شود علی سراسیمه وارد می شود  :وای محمد تو رو خدا بداد من برس رئیس حسابی گیر داده میگه بشین تمام این, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها